بعضی وقتا واژه هایی هستند که در زمان گم میشوند و گاهی کلماتی با گذشت زمان پررنگ می شوند و بعضی کلمات استادانه و زیرکانه جای خود را میان جملات بشر باز می کنند , فقط کافیست تا عده ای به استعمال آن بپردازند تا فراگیر شوند و به قول معروف نقل جملات روزمره و عامیانه شوند بی آنکه بدانیم جای این واژه ها کجای جملات مایند مرتب و بی وقفه به استفاده از آنان میپردازیم , گاه گاهی حتی دیده میشود که به افرادی که از این گونه لغات استفاده میکنند لقب روشنفکر را داده و به نقلی آنان را اسطوره میشماریم و بی آنکه از نفس کلام و منظور شخص مقابل اطلاعی داشته باشیم کلامشان را تصدیق میکنیم و احسنت و تبارک ا... گفته , و از وعظ شخص در همه ی محافل به نیکی یاد کرده و وی را خدای روشنفکری و مدرنیته بودن می شماریم و همیشه سعی میکنیم تا به تقلید از وی در کلام خود مانند وی عمل کرده و ادعای روشنفکری کنیم هرچند از معانی واژه های مورد استعمال اطلاع چندانی نداریم و شاید نفس و معنی اینگونه لغات زیاد برایمان مهم نباشد , اما چون این لغات را از شخصی شنیده ایم که در ذهنمان به اسطوره ای تبدیل شده , پیوسته در تلاش و تکاپو هستیم تا بی وقفه از آن استفاده کرده و خودرا مظهر مدرنیسم جلوه دهیم , حال آنکه واقعا اینگونه لغات در شان و شخصیت ما یا با فرهنگ و هنجارهایمان سازگار نیست . انسانها در جوامع نوین امروزی اصولا هوش , استعداد و توانمندیهای خود را نادیده گرفته و کور کورانه به تقلید از کسانی میپردازند که تنها ادعای مدرنیته میکنند , گاها شخص بجای اینکه با استفاده از استعداد خویش بنیانگذار فصلی نو در کلام و منطق بشری باشد متاسفانه مقلد اینگونه رفتارها از اشخاصی میشود که خود را باخته اند و تنها به ادعای آن چیزی که در ذهن مینمایند عمل میکنند , کاش در این روزگار قدری به خودباوری میرسیدیم . . . . .
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت